دریچه | |||
عشق
گویند راهی است آن سوی ترس
در تکاپوی عشق ،
و خوشبختی
نشسته است آن سوی ترس ،
و دستی ست
پر از طراوت لحظه های سبز باهم بودن .
و با هم بودن
خوابیده است آن سوی صبر ؛
«گویند سنگ لعل شود در مقام صبر» .
و هرکس بدین مقام نائل آمد
پخته است و کامل .
دیگرنه ترس دارد از جدائی
و نه چندان شور و شوق دارد و اضطراب
برای لحظه ای دیدار دوست .
و بدین صورت است که عاشق ،
معشوق ازلی اش را می یابد .
و آنچنان بدو عشق ورزد ،
که دیگر نه خورد و خوراک فهمد
ونه خواب و بیدار ،
و عاشق می شود عاشق عشق به معشوق .
آنچندان که هرگز از عشق ورزیدن سیر نشود ،
تا آنکه با عشق بمیرد .
و در واپسین گوید :
«بهترین چیز نگاهی ست ،که از حادثه ی عشق، تر است» .
تابستان82
7852:کل بازدید |
|
24:بازدید امروز |
|
0:بازدید دیروز |
|
درباره خودم
| |
لوگوی خودم
| |
فهرست موضوعی یادداشت ها | |
شعر[9] . شعر[6] . | |
بایگانی | |
آرشیو یادداشتها شعر | |
اشتراک | |